سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

بارالها ! دل های خاشعان شیفته توست، و راه های راغبانْ به سوی تو، هموار . [امام سجّاد علیه السلام ـ در زیارت امین اللّه ـ]

گنجشک
سه شنبه 87/6/19 ::  ساعت 4:44 عصر

روایات

از ریان بن صلت روایت شده است که گفت:

زمانی که اراده سفر به عراق کردم و عزم وداع و خداحافظی با حضرت رضا (علیه السلام) را داشتم، با خود گفتم چون با حضرت وداع می کنم از حضرت پیراهنی از پیراهن های مبارکش را بخواهم تا پس از مرگم مرا در آن کفن نموده و دفن نمایند و چند درهم نیز از حضرت بخواهم تا برای دخترانم انگشتری بخرم.

زمانی که با حضرت وداع کردم، گریه و اندوه از فراق حضرت بر من غلبه کرد و نتوانستم خود را کنترل کنم و فراموش کردم آن چه را که می خواستم تا از حضرت بخواهم.

هنگامی که بیرون آمدم، حضرت صدا زد و فرمود: ای ریان برگرد. من برگشتم.

 

 

 

 

القاب وکنیه های امام رضا

کنیه‌ها: ابوالحسن و ابوعلی

لقب‌ها: رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر،شمس توس،خورشید ولایت

 

 


¤ نویسنده: ه.رضاپور


دوشنبه 87/6/18 ::  ساعت 6:0 عصر

شناسنامه ی حضرت رضا

نام :علی

لقب : رضا

کنیه: ابوالحسن

تاریخ تولد:11ذی القعده سال 148 هجری قمری

محل تولد: مدینه

نام پدر: موسی

نام مادر: نجمه

تاریخ شهادت: آخر صفر سال202 هجری قمری

محل شهادت: روستای سناباد

سال شمار زندگی امام رضا(ع) بر اساس تاریخ ه.ق

148: تولد امام رضا(ع)

179: زندانی شدن امام موسی کاظم (ع) در زندان به دستورهارون الرشید

183: شهادت امام موسی کاظم (ع) در زندان بغداد و آغاز امامت حضرت رضا(ع)

200: هجرت تحمیلی امام رضا(ع) از مدینه به مرو

201: تحمیل ولایتعهدی به امام رضا (ع) از سوی مأمون

203: شهادت اماوم رضا

حضرت عشق

کدامین کوچه های شهر

همسایه ی دیوار به دیوار توست!

کدامین آسمان

گرمی از آرامش قلب هاماهوار تو دارد!

کدامین جاده ها

عضش شور و عشق را

به سلامت می سپارد.

و کدامین درختان

انبوه سر سبزی سرود تورا

به ارمغان می آورد؟

کدامین خانه ها

در سایه سار حضور تو

حریم حرمت را می یابند

و کدامین رفت و آمد جماعتی

کنکاش جستوجوی سجاده های نیاز را

به تکرار می نشاند

جز شهر تو

مشهد الرضا!

این شهر ما

چشمه ی شراب

یک جام آشنا

در دست عاضقان.

 

 

سفر

باصدایی خسته گفت:

ناگریزم از سغر

می روم از پیشتان

برنمی گردم دگر

تاسحر از این خبر

شهر غمگین گریه کرد

باغ دلها غرق شد

درمه انبوه درد

حال، دارد کاروان ا

از مدینه می رود

آه ! غردا جاده ها

نور باران می شود...


¤ نویسنده: ه.رضاپور


<      1   2      

3لیست کل یادداشت های این وبلاگ


خانه
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه

:: کل بازدیدها :: 
14447

:: بازدیدهای امروز :: 
8

:: بازدیدهای دیروز :: 
2


:: درباره من :: 

گنجشک

:: لینک به وبلاگ :: 

گنجشک

::آرشیو وبلاگ ::

نبشته های من

:: دوستان من ::

سیب سبز
کبوتر
راحــــــــــــــــــیل
دوست
ر.ر
مرمی
ه

:: لوگوی دوستان من ::


:: اشتراک درخبرنامه ::